خانه / مسائل شرعی و دینی در اسلام / علت و دلیل علاقه به همجنس بازی یک دختر به یک دختر دیگر چیست؟

علت و دلیل علاقه به همجنس بازی یک دختر به یک دختر دیگر چیست؟

در این پست از سایت antique-book-treasure.ir علت و دلیل علاقه به همجنس بازی یک دختر به یک دختر دیگر چیست؟ را برای شما عزیزان قرار دادیم . برخی از دختران علاقه و میل به همجنس بازی و همجنس گرایی با دختران دیگر را دارند که این کار حرام بوده و گناه بزرگی محسوب میشود . داشتن رابطه جنسی و ارضای جنسی مانند تماس بدنی یا لب گرفتن یک دختر با دختر دیگر همنجس بازی و همجنس گرایی محسوب میشود و حرام میباشد . در ادامه مطلب دلیل و عوامل علاقه مندی و میل یک دختر به دختر دیگر و همجنس بازی در بین دختران را مشاهده خواهید کرد ./

علت و دلیل علاقه به همجنس بازی یک دختر به یک دختر دیگر چیست؟
علت و دلیل علاقه به همجنس بازی یک دختر به یک دختر دیگر چیست؟

علت و دلیل علاقه به همجنس بازی یک دختر به یک دختر دیگر چیست؟,رابطه جنسی یک دختر با دختر دیگر,علت همجنس بازی یک دختر با دختر دیگر,دلیل همجنس بازی دختران چیست,داشتن رابطه جنسی و تماس دهانی و بدنی دختران با همدیگر,لب گرفتن و بوسیدن یک دختر با دختر دیگر,تماس بدنی و دهانی دختران و همجنس بازی,چرا دحتران همجنس بازی را دوست دارند؟,علت علاقه مندی و میل دختران به همجنس بازی و همجنس گرایی,اوج لذت و ارضای شهوت جنسی دختران با دختر دیگر,آیا همجنس بازی و همجنس گرایی دختران حرام است و گناه دارد؟

علت و دلیل علاقه به همجنس بازی یک دختر به یک دختر دیگر چیست؟

چرا خداوند با همجنس گرایی مخالف است در صورتی که راه درمانی ندارد؛

راستش میدانم از سوالم متعجب شده اید؛ولی امروزه در سایت های زیادی میبینم که دین اسلام را به این متهم میکنند که اسلام حقوق همجنس گرایان را به حساب نمی آورد و به آن ها اجازه ی رابطه نمیدهد درحالی که هیچ راه بازگشت و درمانی برای اینگونه آدم ها وجود ندارد؛چه باید کرد؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
چنان كه مي دانيد سال هاست كه در زمينه گرايش به همجنس نظرات و احتمالات متعددي بيان مي شود كه بسياري از اين تئوري ها به مرور زمان مخدوش شده نادرست خوانده شد ؛ اما به هر حال نه در درستي نظراتي كه امروزه مقبول خوانده مي شود و نه در نادرستي نظرات مردود و مطرود، يقين و اطميناني وجود دارد. در نتيجه نمي توان همجنس گرايي را از دائره بيماري ها خارج دانسته و يا آن را غير قابل درمان تلقي نمود.
اما در پاسخ به اين كه چرا در دين اسلام چنين نگاه عام و مطلقي در قبال اين نوع گرايش و اين افراد وجود دارد، ابتدا تقسيم مشخصي در مورد اين قبيل گرايشات ارائه مي دهيم تا تحليل بهتر و روشن تري قابل عرضه باشد؛ به طور كلي مي توان گفت:اين نوع تمايلات دو گونه است:
1- برخي از همجنسگرايان از ابتدا اين گونه نبوده و در اثر تربيت هاي ناصحيح، محيط ناسالم تجربه هاي ارتباط جنسي با همجنس و عوامل ديگر به همجنس تمايل پيدا كرده اند. در واقع بيش تر كساني كه از آنان به عنوان همجنسگرا نام برده مي شود، از اين دسته بوده و مي توانند با به كار بستن راهكارهاي درماني يا روانشناسي و تربيتي، از اين تمايلات جدا شده، مانند ديگر انسان ها زندگي سالم و معقولي را داشته باشند و با ازدواج با جنس مخالف به زندگي عادي بپردازند.
2- عده كمي از همجنس گرايان بدون اين كه عوامل بالا در اين گرايش دخيل باشد، به جنس مخالف تمايلي نداشته و بيش تر به همجنس خود علاقه نشان مي دهند. اگر بخواهيم پاسخ سوال شما را بدهيم، قطعا روي سخن ما اين عده هستند و مخالفت با رفتارهاي دسته اول كاملا منطقي و معقول است.
اما درباره تمايل همجنسگرايانه دسته دوم به رغم همه اظهار نظرها دو احتمال متصور و مفروض است كه البته دو ديدگاه هم محسوب مي شود. برخي اين گرايش را نوعي بيماري دانسته و برخي ديگر آن را نه يك بيماري، بلكه يك خصوصيت ژنتيكي و ذاتي مي دانند.
طبيعي است اگر نظر گروه اول را بپذيريم، بايد بگوييم اين نوع همجنس گرايان نيز بايد مانند هر بيمار ديگر، به درمان خود اقدام نمايند. بيمار بودن حتي عدم امكان درمان در مقطع كنوني و با پيشفت هاي علمي فعلي بشر دليل بر تجويز ارتباط جنسي آنان با همجنس نمي گردد. اين اشخاص با استفاده از داروهايي كه براي شان تجويز مي شود و استفاده از هورمون هاي مخصوص چه بسا بتوانند به تدريج تمايل شان به همجنس را از دست داده و به زندگي عادي بر گردند. هم چنين ممكن است كه اينان دو جنسي هاي ناشناخته يا افراد ” ترنس ” باشند كه با آزمايش و جراحي، مي توانند تغيير جنسيت داده و با جنس مخالف ازدواج نمايد .
اما اگر نظر دسته دوم را پذيرفته و همجنسگرايي را نه بيماري، بلكه يك گرايش طبيعي جنسي در فردي بدانيم كه از طريق ژنتيك اين خصوصيت را به ارث برده اند، در اين خصوص بايد گفت:
بين اين گروه هم افراد معمولا به طور مطلق دگر جنس گرا نيستند، بلكه به نوعي دو جنس گرا (bisexual)هستند. امكان و تمايلي ضعيف تر به رابطه با جنس مخالف را هم دارند. در نتيجه ايشان مي توانند نياز جنسي خود را همانند ديگر افراد با جنس مخالف برطرف سازند.
نمي توان گفت سخت گيري اسلام در روابط جنسي با همجنس ظلم به آن ها است؛ اين امر همانند آن است كه فردي به شدت علاقه مند به مصرف مشروبات الكلي يا مواد مخدر است. اما قانون اين امر را منع نموده است. روشن است كه به طور طبيعي نوشيدني هاي جايگزين براي اين فرد وجود دارد و نبايد فشار قانوني بر اين فرد را ظلم دانست.
اما اگر اين گونه نبود و چنين فردي هيچ تمايل جنسي به جنس مخالف نداشت چه؟ در اين خصوص البته در متون اسلامي استثنائي لحاظ نشده، اما اولا بايد دانست كه اين سخت گيري انحصار در اسلام ندارد و روابط جنسي با همجنس از نظر اديان آسماني ديگر نيز گناه و بسيار ناپسند است. در بين همه فرقه هاي مسيحي همجنس گرايي گناه و معصيت محسوب مي شود. در انجيل به صراحت حكم قتل براي آن صادر شده؛ در انجيل آمده‌ است:
«مردي كه به همخوابي با مرد ديگر مبادرت كند، در حالي كه با زني همخواب شده ؛ هر دوي آن ها مرتكب گناه شده‌اند و بايد كشته شوند و خون شان بر خودشان است.» (1)
ثانيا : در مورد اين نهي و تحريم نبايد فراموش كنيم كه دستورات ديني هميشه بر اساس مطابقت با اميال انساني تنظيم نشده ،بلكه بر مبناي امر درست و مطابق با سعادت او تنظيم شده كه در بسياري از موارد مخالف ميل دروني انسان هاست.
فرض كنيد هر انساني يا لااقل اكثر افراد از دگر جنس گرايان (heterosexual)، ميل به برقراري نامحدود روابط جنسي با افراد متعدد ( از جنس مخالف) دارند. معمولا در اين زمينه فارغ از بحث شدت و ضعف تمايلات، شهوت جنسي در اصل تمايل تفاوتي بين محرم و نامحرم و زن شوهر دار و غير شوهر دار و …. نمي گذارد ، در حالي كه همه اديان محدوديت هاي زيادي در اين باره دارند و مجازات هاي سنگيني براي آن وضع كرده اند.
در شريعت اسلام نيز در مورد برخي تمايلات جنسي محدوديت هاي مطلق و غير قابل چشم پوشي وجود دارد. به هيچ وجه اين تمالات تاييد و تجويز نشده مانند روابط جنسي با محارم (2) يا با زنان شوهر دار يا ازدواج با خواهر زن (3). دليل اين امر آن است كه انسان در زندگي دنيا موظف به طي كردن موفق آزمايش هاي الهي است كه در برابر اميال دروني و خواسته هاي نفساني او واقع مي شود. بنا نيست كه تجويز اسلام در برابر تمايلات دروني جنبه اي مطلق و بدون محدوديت داشته باشد.
اگر بنا بر تاييد و تجويز هر نوع تمايل و گرايش در افراد باشد ،نظام و ساختار و ضابطه اي در مسير زندگي بشر قابل تعريف نيست. بايد جلوي همه قوانين كه به نوعي محدوديت آورند، گرفته شود. روشن است كه در اين فرض زمينه آزمون بشر و رشد و تكامل وي نيز وجود نخواهد داشت؛ بماند كه اصولا اسلام در وضع اين قوانين مصلحت هاي پيدا و پنهان بشر در دنيا و آخرت را مورد ملاحظه قرار مي دهد. در بسياري از اين محدوديت ها مصالح شخصي و همين طور عمومي بشر به دقت مورد ملاحظه قرار مي گيرد.
ممنوعيت همجنس گرايي را نيز بايد در همين راستا تبيين نمود . اين نوع گرايش را به دليل پيامدهاي خطرناك و مضري كه براي بشر دارد، بايد در زمره موارد استثنايي و خارج از چارچوب هاي قانوني تصور نمود؛ در نتيجه افرادي مانند گروه آخر همجنس گرايان نيز در طول زندگي برابر آزمايش الهي بايد مقاومت كنند. از راه شرعي به دفع متعارف نياز جنسي خود بپردازند . به اين تمايل دروني همانند بسياري از تمايلات ديگر افراد نسبت به محدوديت هاي شرعي و قانوني شان كه از ان ها پرهيز مي كنند، بنگرند.
اما در نهايت بد نيست به برخي از پيامدهاي منفي همجنس گرايي بپردازيم:
يكي از دلائل اصلي حرمت همجنس بازي، كاهش نسل و از بين رفتن نسل بشر مي باشد. در واقع با همجنس گرايي نوعي فساد در نسل بشر ايجاد مي شود كه به معني فساد روحي، فيزيولوژي، اجتماعي و معنوي بشر نيز مي باشد.
اما در كنار اصل خطر كاهش نسل بشر ( در صورت شيوع عام اين عمل به صورتي كه همه انسان ها به آن اقدام كنند و از ازدواج با جنس مخالف سرباز بزنند) خطرات ديگر نيز براي نسل بشر وجود خواهد داشت.
به عبارت روشن تر با گسترش همجنس گرايي، ازدواج به عنوان يكي از مهم ترين اصول سعادت بشري متروك و مهجور مي شود . نتايج منفي اين امر دامن گير جامعه مي گردد؛ چون ارضاي غريزه جنسي و تامين نيازهاي فيزيولوژيك انسان از آثار مثبت ازدواج است كه با همجنس گرايي پاسخي نادرست به اين نياز داده مي شود و زمينه و انگيزه ازدواج منتفي مي شود
البته روشن است كه در پرتو ازدواج يكي از مهم ترين نيازها و غرايز جدي انسان يعني غريزه جنسي هم تامين و به روشي درست ارضا مي‏شود . با تأمين اين نياز جسماني، فرد از نظر رواني، ذهني و اخلاقي به آرامش مي‏رسد . مسير بسياري از انحرافات جنسي و اخلاقي و اجتماعي بسته مي‏شود ، اما در اثر گرايش به عمل همجنس گرائي همه نتايج سودمند ازدواج از بين مي رود. تنها نياز جنسي ، آن هم با پيامدهاي بسيار و خطرات جسمي متعدد برآورده مي شود؛ اما بايد توجه داشت كه همجنس گرايي خود داراي مضرات و نتايج سوء بسياري است.
از نظر پزشكي ثابت شده كه رابطه مرد با مرد و همجنس با همجنس يك رابطه پرخطر است. هيچ پزشكي چنين رابطه اي را توصيه نمي كند . مسلما هيچ نظريه اي مبني بر سالم بودن و بي ضرر بودن اين رابطه ارائه نگرديده، بر عكس، اين رابطه هميشه از نظر پزشكي نقض گرديده است. مشكلاتي مانند آسيب ديدگي اسفنكتر خارجي مقعد كه باعث مي شود كه دريچه خروجي مقعد به درستي كار خود را انجام ندهد؛ يعني فرد از قدرت ارادي خارج شود، يعني به مرور زمان امكان ارادي خروج مدفوع يا نگه داشتن خود را از دست بدهد.
همچنين ساير بيمارهاي عفوني، ويروسي همانند هپاتيت، ايدز، سفليس و ساير بيماري هاي مقاربتي در روابط متداول هم جنس گرايان به وفور شايع است . به علاوه بسياري از آسيب ها و خطرات در نوع روابط همجنس گرايانه زنان نيز وجود دارد و تبعات منفي اين رفتارهاي شنيع دامن گير آن هاست .
در نتيجه انچه ذكر شد مي توان به صراحت گفت كه اسلام مخالف همجنس گرايي بوده و به شدت با اين پديده انحرافي مقابله مي كند و اين عقيده از افتخارات شريعت اسلام بوده كه در نگاهي دقيق و كلان و بر اساس مصالح جامعه بشري با اين گونه تمايلات منحرفانه به مقابله بر مي خيزد ، نه اين كه اين امر نشانه خشونت و بي منطقي اسلام باشد ، هرچند چنان كه گفتيم اين امر منحصر در اسلام نيست و ساير اديان نيز به صراحت به همين امر معتقدند ، هرچند دولت هاي لائيك در كشورهاي مسيحي اين صراحت ديني را نمي پذيرند .
پي نوشت ها:
1. كتاب مقدس عهد جديد، اساطير، تهران، 1383ش، انجيل لوقا 20:13.
2. نساء (4) آيه 23.
3. همان .

درباره ی admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *